بوث
نویسه گردانی:
BWṮ
بوث . [ ب َ ] (ع مص ) بحث کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کاویدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). واپژوهیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || متفرق کردن متاع را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (ع اِ) متفرق و پراکنده . یقال : ترکهم حوث بوث و یا حوثاً بوثاً؛ یعنی گذاشت ایشان را متفرق و پراکنده . مانند ترکهم حاث باث . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
زمین بوس . [ زَ ] (حامص مرکب ) زمین بوسی . بوسیدن زمین و آن رسم ورود به درگاه شاهان و بزرگان بود. (فرهنگ فارسی معین ). سجده . سجود. (یادداش...
ستانه بوس . [ س َ ن َ / ن ِ ](نف مرکب ) ملازم . خدمتگزار. خادم . چاکر : دولت ستانه بوس درت باد تا بکام صد سال تخم عدل بکاری و بدروی .خاقانی .
بوس دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) بوسیدن : دوتایی شد و بر زمین بوس دادبخندید زو شاه و برگشت شاد. فردوسی .چو زد تیر بر سینه ٔ اشکبوس سپهر آن زمان ...
بوس کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بوسیدن : سخنگوی رومی چو پاسخ شنیدزمین بوس کرد آفرین گسترید. فردوسی .چو رستم به نزدیک مهتر رسیدزمین بوس ک...
یک بوس کوچولو فیلمی به کارگردانی بهمن فرمان آرا ساخته سال ۱۳۸۳ است.[۲] خلاصه فیلم نویسنده ای پس از سالهای طولانی به ایران برمیگردد و به خانه دوست دی...