گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بوزا نویسه گردانی: BWZʼ بوزا. (اِ) بوزه . (ناظم الاطباء). مویز. آب بزا. (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به بوزک و بوزه شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی بوذا بزیدن _ زیستن _بزیستن _حس بودن _ بودن _بماندن _ زاییدن _ادامه حیات دادن و... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود