اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بوسه گاه

نویسه گردانی: BWSH GAH
بوسه گاه . [ س َ / س ِ ](اِ مرکب ) بوسه جای . جائی که بر آن بوسه زنند. (آنندراج ). جای بوس . لب . بوسگه . بوسگاه . (ناظم الاطباء). محل بوسه . جای بوسه . (فرهنگ فارسی معین ) :
از بوسه گاه خوبان شکّرشکار باش
تا پیشگاه باشی و اقبال پیشکار.

سوزنی .


یاد او خورده است خاقانی از آنک
بوسه گاهش دست خمارآمده ست .

خاقانی .


جسم تو کو بوسه گاه خلق بود
چون شود در خانه ٔ کور و کبود.

مولوی .


رگ دست ترا کز رشته ٔ جان است نازکتر
طبیب بی مروت بوسه گاه نیشتر کرده .

امیرخسرو(از آنندراج ).


- بوسه گاه شناس ۞ ؛ شناسنده ٔ جای بوسه :
جدا نمیشود از پیش لعل میگونش
چه بوسه گاه شناس است حال موزونش .

صائب (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.