گفتگو درباره واژه گزارش تخلف به نویسه گردانی: BH به . [ ب َ ه ه ](ع مص ) ۞ خداوند مرتبه و جاه شدن ، نزدیک سلطان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴۸۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۵ ثانیه واژه معنی خوش به حال تو خوش به حال تو. [ خوَش ْ / خُش ْ ب ِ ل ِ ت ُ ] (صوت مرکب ) طوبی لک . خوشا حال تو. دهان به دهان شدن این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. گره به باد زدن گره به باد زدن . [ گ ِ رِه ْ ب ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از اعتماد بر عمر کردن است . (رشیدی ) (انجمن آرا). تکیه و اعتماد بر کار بی بقا کردن . ... گره به کار زدن گره به کار زدن . [ گ ِ رِه ْ ب ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از برنیاوردن حاجت . (آنندراج ). مشکل کردن کار کسی : کوتاه گشت از همه جا رشته ٔ ام... گل به آب دادن گل به آب دادن . [ گ ُب ِ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به گل به آب انداختن شود. توصیف جزء به جزء این واژه ها عربی است و پارسی آنها این است: سامودیس (سنسکریت: سامودِسَ) کاشف به عمل آمدن کاشف به عمل آمدن: معنی اصطلاح -: کاشف به عمل آمدن [ در اثر تحقیق یا به تصادف ] معلوم شدن مثال: - کاشف به عمل آمد که شاعری است صاحب نام و از اهل دل است... به در و دیوار زدن خیلی توالت رفتن به طور قطع و یقین (= به طور قطع، قطعا، مسلما، به طور حتم): همتای پارسی این عبارت عربی، اینهاست: بی مگر bimagar (دری) یواکِم yavākem، بوئیت buїt، چوئیت (اوستایی) اَپیگوم... به شکلی از خاموشی این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۴ ۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ صفحه ۲۹ از ۴۸ ۳۰ ۳۱ ۳۲ ۳۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود