اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بهت

نویسه گردانی: BHT
بهت . [ ب َ ] (ع مص ) حیران کردن . (ترجمان القرآن ). متحیر و سرگشته شدن . (از اقرب الموارد). متحیر ماندن . قال اﷲ تعالی : فبهت الذی کفر واﷲ لایهدی القوم الظالمین ۞ . (منتهی الارب ). مدهوش شدن و تحیر نمودن و منقطع گردیدن و هو الافصح . قوله تعالی : فبهت الذی کفر واﷲ... (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و تأویل آن منقطع گردیدن و مدهوش شدن و متحیر گردیدن است . (از اقرب الموارد). متحیر ماندن . خیره شدن . (فرهنگ فارسی معین ). || عاجز شدن . (منتهی الارب ).عاجز شدن و درمانده گشتن . (فرهنگ فارسی معین ). مانده گردیدن . (از اقرب الموارد). || به دروغ افترا زدن . دروغ بستن بر کسی . (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
بهط. [ ب َ هََ ط ط ] (معرب ، اِ) نوعی از طعام که برنج را با شیر و روغن پزند، معرب بهتا که هندی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطبا...
بحت . [ ب َ ] (ع ص ، اِ) ساده و خالص از هر چیز: یقال عربی بحت ؛ ای محض . و شراب بحت ؛ ای صرف . خیر بحت ؛ ای لیس معه غیره ، و مؤنث آن به ...
بحت . [ ب َ ] (اِخ ) محمدبن علی بن بحت . محدثی بوده است . (آنندراج ) (منتهی الارب ).
بحت و بسیط. [ ب َ ت ُ ب َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) محض . خالص : عامی بحت و بسیط. جاهل بحت و بسیط. و رجوع به بحت و به بسیط شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.