گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بهت نویسه گردانی: BHT بهت . [ ب ُ ] (ع اِمص ، اِ) دروغ . (منتهی الارب ). کذب و دروغ . (ناظم الاطباء). || افترا. (فرهنگ فارسی معین ). || (ص ، اِ) ج ِ بَهوت ۞ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی بهط بهط. [ ب َ هََ ط ط ] (معرب ، اِ) نوعی از طعام که برنج را با شیر و روغن پزند، معرب بهتا که هندی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطبا... بحت بحت . [ ب َ ] (ع ص ، اِ) ساده و خالص از هر چیز: یقال عربی بحت ؛ ای محض . و شراب بحت ؛ ای صرف . خیر بحت ؛ ای لیس معه غیره ، و مؤنث آن به ... بحت بحت . [ ب َ ] (اِخ ) محمدبن علی بن بحت . محدثی بوده است . (آنندراج ) (منتهی الارب ). بحت و بسیط بحت و بسیط. [ ب َ ت ُ ب َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) محض . خالص : عامی بحت و بسیط. جاهل بحت و بسیط. و رجوع به بحت و به بسیط شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود