اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی حفاظ

نویسه گردانی: BY ḤFAẒ
بی حفاظ. [ ح ِ ] (ص مرکب ) بدون ستر.بدون پرده . || بی شرم . بی حیا :
در چین طره ٔ تو دل بی حفاظ من
هرگز نگفت مسکن مألوف یاد باد.

حافظ.


|| بی چادر و روی پوش (زن ). (یادداشت بخط مؤلف ). || بی عفت :
یکی بدرگ و بی حفاظ است سخت
ندانم که کشته ست چونین درخت .

شمسی (یوسف و زلیخا).


|| بی پرهیز. (یادداشت بخط مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.