اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی خطا

نویسه گردانی: BY ḴṬA
بی خطا. [ خ َ ] (ص مرکب ) دور از خطا و اشتباه . بیگنه . غیرمقصر :
ملک آن تست و شاهی فرمای هرچه خواهی
گر بیگنه بسوزی ور بیخطا بگیری .

سعدی .


بنده ام گر بی گناهی میکشد
راضیم گر بی خطایی میزند.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.