اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی خلل

نویسه گردانی: BY ḴLL
بی خلل . [ خ َ ل َ ] (ص مرکب ) بی عیب . درست و بی غل و غش :
رادمرد و کریم و بی خلل است
راد و یکخوی و یکدل و یکتاست .

فرخی .


حشمت او هست اصل و کار دیوان هست فرع
فرع باشد بی خلل چون اصل باشد استوار.

معزی .


|| بی رخنه . بی شکاف . رجوع به خلل شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.