اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی دود

نویسه گردانی: BY DWD
بی دود. (ص مرکب ) (از: بی + دود) که دود ندارد. روشن . دور از تیرگی . || مجازاً، زیبا و دور از هر تیرگی و از هر زشتی :
بدو داد شنگل سپینود را
چو سرو سهی شمع بیدود را.

فردوسی .


شمع بیدود و نقش بیداغند.

نظامی .


رجوع به دود شود.
- آتش بی دود ؛ کنایه از شراب . (از یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
آتش بی دود. [ ت َ ش ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شواظ. || کنایه از آفتاب و قهر و غضب و شراب لعلی . (برهان ). || در بعض فرهنگها مجازاً به مع...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.