گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بیرون خزیدن نویسه گردانی: BYRWN ḴZYDN بیرون خزیدن . [ خ َ دَ ] (مص مرکب ) برون خزیدن . بیرون جستن . بیرون خیزیدن . پلقیدن : از کجا اندر خزیدستی درین بی در حصارهمچنان یک روز اینجا ناگهان بیرون خزی .ناصرخسرو. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود