اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی سببی

نویسه گردانی: BY SBBY
بی سببی . [ س َ ب َ بی ] (حامص مرکب ) بیعلتی . بی دلیلی . بی برهانی :
سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد
که کام بخشی او را بهانه بی سببی است .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.