اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بیست

نویسه گردانی: BYST
بیست . (ص ) آزاردیده و زیان یافته . (ناظم الاطباء)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
بیست . (عدد، ص ، اِ) ۞ عقد دوم ۞ از عقود اعداد یعنی دو دفعه ده . (ناظم الاطباء). عددی پس از نوزده و قبل از بیست ویک . (یادداشت مؤلف ). د...
بیست . (فعل امر) مخفف بایست . برپا شو. || درنگ کن . توقف کن . (از برهان ) (از انجمن آرا) (از ناظم الاطباء) : این بگفتندو قضا می گفت بیست پیش...
بیست . [ ] (اِخ ) ابوسعید گفته گمان میکنم از قریه های ری باشد. (از مراصد الاطلاع ).
بیست . [ ب َ ] (اِخ ) شهری از نواحی برقه . (از مراصدالاطلاع ) (از معجم البلدان ).
بیست بیست . (ق مرکب ) بیستگان . بیست تا بیست تا. به دسته های بیست تائی : دخترکان بیست بیست خفته بهر سوپهلو بنهاده بیست بیست بپهلو.منوچهری .
بیست یک . [ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب )از بیست یکی . یک بیستم . نصف عشر. (یادداشت مؤلف ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
بیست و یک . [ ت ُ ی َ / ی ِ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) بیست به اضافه ٔ یک .عدد بعد از بیست و قبل از بیست ودو. واحد و عشرون .- بیست ویک پ...
بیست و دو. [ ت ُ دُ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) عدد اصلی مرکب . شماره ٔ بیست به اضافه ٔ دو. عددبعد از بیست ویک و قبل از بیست وسه . اثنان ...
بیست و سه . [ ت ُ س ِ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) عدد اصلی مرکب . بیست به اضافه ٔ سه . عدد قبل از بیست وچهار و بعد از بیست ودو. ثلاثة و عشر...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.