اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی سر و پایی

نویسه گردانی: BY SR W PAYY
بی سر و پایی . [ س َ رُ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت بی سر و پا. || ناتوانی . عجز و درماندگی . (یادداشت مؤلف ). || فقر. || کنایه از فرومایگی ، پستی و دنائت . سفلگی و پستی . (یادداشت مؤلف ) : .... که سخن نگویند الا بسفاهت و نظر نکنند الا بکراهت . فقرا را به بی سر و پایی منسوب کنند. (گلستان ).
- بی سر و پایی کردن ؛ کنایه از فروتنی نشان دادن :
خار نه ای کاوج گرایی کنی
به که چو گل بی سر و پایی کنی .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.