گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بیصار نویسه گردانی: BYṢAR بیصار. [ ب َ ] (ع اِ) بیسار. نوعی باقلای پخته با کره و شیر. || غذایی از ملوخیه ۞ و باقلا و گوشت . (از دزی ج 1 ص 135). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه واژه معنی بیسار بیسار. (ضمیر مبهم ، از اتباع ) از اتباع فلان است . گویند فلان و بیسار یا فلان فیسار؛ فلان و بهمان . فلان بهمان . باستار. (یادداشت مؤلف ). فلان... بیسار بیسار. [ ب َ ] (ع اِ) بیصار. (دزی ج 1 ص 135). رجوع به بیصار شود. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود