اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی فرهی

نویسه گردانی: BY FRHY
بی فرهی . [ ف َ رَ / ف َرْ رَ ] (حامص مرکب ) بی فر و شوکت و عظمت . بی شکوهی و جلال . که فرهی ندارد :
کسی را که وام است و دستش تهیست
به هر جای بی ارج و بی فرهیست .

فردوسی .


چنین گفت کاکنون شود آگهی
بدین ناجوانمرد بی فرهی .

فردوسی .


و رجوع به فرهی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.