اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بیل

نویسه گردانی: BYL
بیل . (اِخ ) ناحیه ای است در ری و از آن است عبداﷲبن حسن . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
کج بیل . [ ک َ ] (اِ مرکب ) ۞ بیل سر کج که با آن چیزی را از گودالی که حفر شود برآورند و نیز مواد سوخت را در تنور و کوره ریزند. (فرهنگ فارس...
بیل گر. [ گ َ ] (ص مرکب ) (از: بیل + گر) سحاء. آنکه خاک و گل را از زمین رندد و باغبان که از بیل خیابان و غیره را آرایش دهد. (منتهی الارب ...
بیل زنی . [ زَ ] (حامص مرکب ) صفت بیل زن . شخم زنی با بیل . باغبانی . دهقانی .
بیل بیک . [ بی ب َ ] (اِخ ) سیف الدین . (872 هَ . ق ./ 1467 م .) از ممالیک برجی مصر است . (طبقات سلاطین اسلام ترجمه ٔ اقبال ص 74).
رای بیل . (هندی ، اِ) گل گیاهی هندی است و آن سه گونه میباشد، رای بیل ،موتیه و موکره ، و همه در شکل گیاه بهم شبیهند و در ممالک هند و بنگال...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ویلیام هنری گیتس سوم (به انگلیسی: William Henry Gates III) سرشناس به بیل گیتس در ۲۸ اکتبر ۱۹۵۵ میلادی در سیاتل، مرکز ایالت واشنگتن آمریکا زاده شد. او ...
هرزه بیل . [هََ زَ ] (اِخ ) هرزبیل . هرزویل . خرزویل . نام محلی است در نزدیکی منجیل . رجوع به خرزویل و هرزه ول شود.
بیل زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) بکار بردن بیل در شیار کردن یا کندن زمین . با بیل شخم کردن . (یادداشت مؤلف ).- امثال :نه بیل زدم نه پایه ...
بیل ارده . [ اُ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) زمینی که در یک آیش دو بار بیل زده شود (در تداول مردم قزوین ).
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.