اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی مانند

نویسه گردانی: BY MANND
بی مانند.[ ن َن ْ ] (ص مرکب ) (از: بی + مانند) بی مثل و بی نظیر. (آنندراج ). بی نظیر. بی عدیل . (ناظم الاطباء). بی جفت .بی همتا. بی شبه . بی کفو. بی مثال . بی بدیل . بی بدل . (یادداشت مؤلف ). قیوم . قیام . (منتهی الارب ) :
به اصل و نسل و شرف زین و فخر هر شمسی
وی است از همگان بی نظیر و بی مانند.

سوزنی .


صانع نقشبند بی مانند
که همه نقش او نکو آید.

سعدی .


|| فسخ شده . || محوشده . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.