بیوار
نویسه گردانی:
BYWʼR
بیوار. [ ب َی ْ ] (اِخ ) شهر و قصبه ٔ ناحیه ٔ غرشستان است که ولایتی است بین غزنه و هرات و مرورود و غور در وسط کوهها. (از معجم البلدان ) (از مراصدالاطلاع ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
بیوار. [ بی ] (عدد، اِ) بیور. (برهان ). عدد ده هزار را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (از جهانگیری ). ده هزار. (رشیدی ) : از همت تو کی سزد...
بیوار کردن . [ بی ک َ دَ ] (مص مرکب ) اجابت . (فرهنگ اسدی ). برآوردن و قضا کردن حاجت و آرزو و مانند آن . (یادداشت مؤلف ) : بامید رفتم بدرگاه ...