اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پاتیل

نویسه گردانی: PATYL
پاتیل . (اِ) ظرف بزرگ مسین و جز آن که دهانه ٔآن فراختر از شکم است و در آن چغندر و آشهای بزرگ وفرنی و امثال آن پزند. پاتیله . تیان . طنجیر. لوید. و رجوع به پاتیله و پاتله شود. || (در حمام ) ظرف بزرگ مسین با دهانه ٔ فراخ که زیر خزانه گذارند و از بن آن آتش کنند تا آب خزانه گرم شود. تیان .
- پاتیل شدن ؛ در تداول عوام ، خفتن و بی خبری بعلت مستی و سکر.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.