اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پاچیله

نویسه گردانی: PACYLH
پاچیله . [ ل َ /ل ِ ] (اِ مرکب ) پاچله . پاافزار. پوزار :
برون کن پای از این پاچیله ٔ تنگ
که کفش تنگ دارد پای را لنگ .

نظامی .


در درون کعبه رسم قبله نیست
چه غم ار غواص را پاچیله ۞ نیست .

مولوی .


|| نوعی از کفش مانند غربال کوچک که کوفتن برف را پیادگان بر پای بندند و برف بدان کوبند تا مردم قافله و لشکریان به آسانی گذرند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.