اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پارتی

نویسه گردانی: PARTY
پارتی . (فرانسوی ، اِ) ۞ حزب . فرقه . جمعیت . دسته . گروه .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
پارتی سلی . [ سِل لی ] (اِخ ) ۞ رجوع به اِمِری ۞ شود.
پارتی نیک . [ ک ُ ] (اِخ ) ۞ شهری به صقلیه از ایالت پالرم بر ساحل بحر، دارای 21600 تن سکنه و کارخانه های ابریشم بافی است .
ارد پارتی . [ اُ رُ دِ ] (اِخ ) پانزدهمین پادشاه از سلسله ٔ اشکانیان ارمنستان که از سال 17تا 18 م . سلطنت کرده است . (ایران باستان ص 2619).
ارد پارتی . [ اُ رُ دِ ] (اِخ ) هیجدهمین پادشاه از سلسله ٔ اشکانیان ارمنستان که در سال 35 م . سلطنت یافت .
پارتیزان
زبان پارتی، پهلویگ (پهلوی) یا پهلوانیگ (پهلوانی) که در منابع معاصر به آن پهلوی اشکانی یا پهلوی شمالی می‌گویند، یک زبان منقرض‌شده از خانوادهٔ زبان‌های ...
پارتی بازی . (حامص مرکب ) (از پارتی کلمه ٔ فرانسوی و بازی فارسی ) تعصب و دسته بندی پیش بردن قصدی را.
پارتی نیوم . (فرانسوی ، اِ) ۞ فلزی مخلوط از آلومینیوم و تونگستن و مانیزیوم که بعلت سبکی و صلابت در ساختمان اتومبیل بکار رود.
زبان پارتی . [ زَ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زبان پهلوی اشکانی را گویند. (حاشیه ٔ دکتر معین بر برهان قاطع ج 1 ص 349). رجوع به مقدمه ٔ برها...
گاردن پارتی . [ دِ ] (انگلیسی ، اِ مرکب ) ۞ جشن عمومی . بساط تفریح که در پارکها و باغهای بزرگ بر پا دارند.
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.