پاشا
نویسه گردانی:
PAŠA
پاشا. (اِخ ) جزیره ای به امریکای جنوبی از توابع شیلی .
واژه های همانند
۱۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
حاج پاشا. (اِخ ) ابن خواجه علی بن مرادبن خواجه علی بن حسام الدین قونوی . او راست : مجمع الانوار فی جمیع الاسرار،و آن تفسیری است بزرگ در چ...
حاج پاشا. (اِخ ) خضربن علی ، ملقب به جلال الدین . معروف به حاج پاشا. او راست : کناسةالجلال ، و آن کتابی مختصر است در طب . (کشف الظنون ).
حاج پاشا. (اِخ ) رجوع به علی بن خطاب شود.
ادهم پاشا. [ اَ هََ ] (اِخ ) ۞ از رجال دولت عثمانی متولد در جزیره ٔ کی ُ. وی در جنگهای یونان و عثمانی فرمانده سپاه عثمانی بود. (1823 - 1893...
رشدی پاشا. [ رُ ] (اِخ ) محمد. از وزیران و گویندگان متأخر عثمانی بود. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
غالی پاشا. (اِخ ) پطرس غالی پاشا رئیس مجلس نظار و ناظر امور خارجه ٔ مصر که در (12 صفر 1328 هَ . ق . / فوریه ٔ 1910 م .) بر اثر ترور کشته شده است...
صفوت پاشا. [ ص َ وَ ] (اِخ ) یکی از وزرای بزرگ دوره ٔ سلطان عبدالحمیدخان است که به رتبه ٔ صدارت عظمی رسیده . پدر وی محمد خلوص آغا از مباشرا...
راشد پاشا. [ ش ِ] (اِخ ) حسنی چرکسی الاصل . از فرماندهان بزرگ سپاهیان مصر بود و بسال 1258 هَ . ق . در چرکس قفقاز تولد یافت و در 6 سالگی بسوی ...
جمال پاشا. [ ج َ ] (اِخ ) از رجال دولت عثمانی است که با انوارپاشا و طلعت پاشا ارکان ثلاثه ٔ دولت عثمانی فرقه ٔ جوانان ترک راتشکیل میدادند. ...
ثریا پاشا. [ ث ُ رَی ْ یا ] (اِخ ) یکی از وزرای دولت عثمانی پسر عثمان پاشای گمرک چی . مولد او بسال 1241 هَ . ق . در اسلامبول . او پس از اکمال...