پایتخت
نویسه گردانی:
PAYTḴT
پایتخت . [ ت َ ] (اِ مرکب ) پاتخت . شهری که پادشاه در آن سکونت دارد و بعربی دارالسلطنه گویند.(غیاث اللغات ). قُطب . حاکم نشین . کرسی . کرسی مملکتی .دارالملک . پادشائی . حضرت . واسطه . قاعده (تبریز قاعدة آذربیجان است ). قاعده ٔ ملک . عاصمه . قصبه . مستقر. مقر. مستقر ملک . نشست . نشست گاه . تختگاه . ام البلاد. سریر. سریرگاه . دارالاماره . دارالمملکة. دار مملکت : ثم عبدالعزیزبن موسی بن نصیر و سریره اشبیله . ثم ایوب بن حبیب اللحمی و سریره قرطبة. (نفخ الطیب ج 1 ص 140).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
جای تخت؛ این واژه از دو بخش ساخته شده است: پای که پیشوند مکان ساز است مانند پایگاه + تخت. *** فانکو آدینات 09163657861
پهلوان پای تخت . [ پ َ ل َ / ل ِ ن ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رئیس پهلوانان . پهلوان پهلوانان .