گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پت نویسه گردانی: PT پت . [ پ ِ ] (اِ)شب پره ای است که آنگاه که صورت کرم دارد پشم و امثال آن را خورد و تباه کند. بید. دیوچه . سوس . متّه . عثه ۞ . و رجوع به دیوچه شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۱ ثانیه واژه معنی پت پت . [ پ َ ] (اِ) آهار. آهار جولاهان . و آن چیزی باشد که در جامه مالند تا باریک شود و صیقل گیرد. (لغت نامه ٔ اسدی ). آهار که بر جامه دهند. و غ... پت بر وزن "بت"، پنهان، نهان، مخفی پت پت.(زبان مازنی)، لوچ، چشمی که چپ است به آن میگویند "پت".، به کسی که چشمش چپ است میگویند "پت". پت پت پُت پُت در گویش رودباری به معنای خراب و ویران است پت پت پت پت . [ پ ِ پ ِ ] (اِصوت ) حکایت صوت پیاپی فتیله ٔ چراغ گاه بآخر رسیدن روغن . جرِست چراغ و شمع میران . بانگ فتیله ٔ چراغ و شمع چون خاموش ... پت جیا پت جیا. [ ] (اِ) داروئی هندی است . پری پت پری پت . [ پْری / پ ِ پ ِ ] (اِخ ) ۞ شعبه ای از رود دنیپر ۞ که از مردابهای پینسک ۞ میگذرد و 810 هزار گز طول دارد. ارگ پت ارگ پت . [ اَ پ َ ] (پهلوی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) اَرْگپَد. رجوع به ارگبد و ارگ پات و ارجبذ شود. پت کله پت کله. (زبان مازنی)، جغد. پت آلود پت آلود. [ پ َ ] (ن مف مرکب ) آلوده به آهار. آهارزده . آهارکرده : آن ریش پرخدو بین چون ماله ٔ پت آلودگوئی که دوش بر وی تا روز گوه پالود.ع... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود