پرت
نویسه گردانی:
PRT
پرت . [ پ ِ ] (اِخ ) شهری در اِکُس (اسکاتلند) مرکز کنت نشینی به همین نام که در کنارتی واقع است با 35000 تن سکنه و کنت نشین پرت 125500 تن سکنه دارد.
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
پرت . [ پ ِ ](اِخ ) ۞ شهری به استرالیا مرکز ناحیه ٔ استرالیای غربی دارای 204000 تن سکنه .
پرت . [ پ َ ] (ص ) در تداول عوام ، سخن ناروا و نا به وجه . چرند و پرند. پرت و پلا. ترت و پرت . || از راه به یکسو شو! بَرد! : در زمانیشان بساز...
پرُت یا پارُت (Parrot) واژه ای انگلیسی است به معنی طوطی.
«به طرف کوههای بی بی شهربانو رفتیم. یک خرگوش حضرت والا شکار فرمودند. [...] بعد اردک زیاد ...
پِرت (بهکسر پ و سکون ر) شاید وامواژهای باشد از زبان فرانسوی: perte بهمعنی زیان، از دست دادن، تلف شدن. در فارسی امروز بیشتر بهمعنی دورریز بهکار م...
پُرتفُوی یا پورتفولیو (به انگلیسی: Portfolio) (به فرانسه: Portefeuille) یا سبد سهام ترکیبی از سهام یا سایر داراییها است که یک سرمایهگذار آنها را خری...
تحریف پطرزبورغ و مراد شهر یا مکانی بسیار دور است.
داون پرت . [ وِ پ ُ ] (اِخ ) ۞ نام شهری در جمهوری یورا از جمهوریهای ممالک متحده ٔ امریکای شمالی . در کنار می سی سی پی و کنار راه آهن سراسری...
داون پرت . [ وِ پ ُ ] (اِخ ) ۞ نام عالمی است و در بیولوژی وراثت نظراتی دارد. رجوع به کتاب بیولوژی وراثت ص 101 و 103 و 218 شود.
پرت سعید. [ پ ُ ت ِس َ ] (اِخ ) ۞ یکی از بنادرمصر که میان مدیترانه و دریاچه ٔ منزله در مدخل شمالی کانال سوئز واقع است و 42000 تن سکنه دا...
پرت کردن . [ پ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بقوّت افکندن .- پرت کردن حواس کسی را ؛ حواس او را مختلط کردن .