پرتقال . [ پ ُ ت ُ ] (اِخ ) (کشور...)
۞ نام قدیم آن لوزی تانی
۞ و یکی از کشورهای جنوبی اروپاست و در مغرب شبه جزیره ٔ ایبری واقع است و سرحدات آن از مشرق و شمال اسپانیا و از مغرب و جنوب اقیانوس اطلس است و
88740 هزارگزمربع مساحت و
6500000 تن سکنه دارد. پایتخت آن لشبونه (لیسبون )
۞ است که در کتب اسلامی گاهی بتصحیف اشبونه نیز نامند و از بلاد عمده ٔ آن پورتو [ پُرت ُ ] و ستوبال و براگا و ک ُاَمبر است . رودهای بزرگ آن دورُ و مینه ُ و تاج و کوههای آن که جزو رشته جبال ایبری است عبارت است از کابرئیرا و مارائو و استرلا و آلگارو و منشیک . این کشور سابقاً به ایالاتی بنام آلگارو و آلمتژو و استرمادور و بئیرا و تراس اُس منت و دورُ و مینه ُ مقسوم بود لکن اکنون به نواحی کوچکتری قسمت شده است . پرتقال کشوری است زراعتی دارای تاکستانهای کثیره و صیدماهی فراوان و جنگلهای چوب پنبه ٔ بسیار دارد. مهاجرنشین های پرتقال از بقایای امپراطوری پهناوری است که امروز شامل نواحی ذیل است : در افریقا گنگبارهای آسُر و مادِر و رأس الاخضر گینه ٔ پرتقال و آنگولا و موزامبیک . و در آسیا: چند بندر در هندوستان از قبیل گوآودویو و دامائو و بندر ماکائو در چین و در اقیانوسیه ، نیمی از جزیره ٔ تیمُر. وضع طبیعی این کشور باعث شد که از حیث جریان تاریخی میان آن و سایر نواحی شبه جزیره ٔایبری جدائی افکند و این حال پایدار بود تا آنکه هانری لُژُن
۞ که از شاهزادگان کاپسین بود از شوهر مادر خود آلفونس (ادفونش ) ششم پادشاه کاستیل امارت سرزمین میانه مینه ُ و موندگ ُ یافت (
1095 م .) پسر او آلفونس اول (
1114-
1185) در سال
1136 بسلطنت انتخاب شد و از این پس پرتقال بحدود فعلی خویش رسید و سپس دینیز (
1279-
1325 م .) دانشگاه لشبونه را ایجاد کرد و در پادشاهی نسق و نظمی نیکو پیداکرد. سلسله ای که هانری جوان ایجاد کرده بود بسال
1383 م . از میان برفت و سلسله ٔ داویز
۞ جای آنرا گرفت . نخستین پادشاه این سلسله ژان اول بود و این سلسله به سال
1580 م . منقرض شد. در دوره ٔ این سلسله کاستیلیان شکست یافتند (آلجوبار تا سال
1385) و دولت پرتقال در افریقا متصرفاتی بدست آورد و ملاحان لوزیتانی در هندوستان امپراطوری مهاجرنشین نیرومندی پس از عبور از دماغه ٔ امیدنیک (
1497) تأسیس کردند. نتیجه ٔ شکست سباستین در آلکازار [ القصر ] کبیر (
1578) آن شد که پرتقال تحت اطاعت فیلیپ دوم درآید. و بعلت حمایت فرانسه خاندان براگانس
۞ سلطنت پرتقال را بدست آوردند و از
1640 تا
1910 حکومت کردند. سلسله ٔ جدید نسبت به عهدنامه ٔ متوئن که در سال
1703 منعقد شده بود در قبال انگلستان با وجود مساعی مارکی دُ پومبال منافع پرتقال را نتوانست حفظ کند و همچنین هنگامی که ناپلئون از پرتقالیان درخواست که بنادر خود را بروی انگلیسیان سدکنند از این کار خودداری کردند و بهمین جهت سپاهیان فرانسه آنرا اشغال کردند و ژان ششم به برزیل گریخت و سپس بسال
1821 به لشبونه بازگشت . سال بعد برزیل استقلال خود را اعلام کرد. در سال
1833 حکومت قانونی و مشروطه در پرتقال برقرار شد و در سال
1910م . خاندان براگانس از سلطنت پرتقال محروم گردید و جمهوریت در آن کشور برقرار گشت . نام پرتقال را در متون فارسی گاه پرتکال و پرتگیس (غیاث اللغات ) هم آورده اند و در منظومه ٔ «جنگنامه ٔ کشم » از قدری شاعر که راجع است به دست اندازی پرتقالیان از سال
1030 هَ . ق . بجزیره ٔ قشم و حوالی هرمز و جنگ امام قلیخان بیگلربیگی فارس با آنان این اسم (پرتگال ) ضبط شده است مثلاً در این بیت :
چو الف و ثلاثین بد از هجر سال
بیامد یکی لشکر از پرتگال .
رجوع به جرون و هرمز (جزیره ) و قدری و امامقلی خان شود.