اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پرده در

نویسه گردانی: PRDH DR
پرده در. [ پ َ دَ / دِ دَ ] (نف مرکب ) هَتّاک . هاتِک . هاتِک استار. مِذیاع . مُنّدِد. مقابل پرده دار. پرده پوش :
حق بود پرده پوش من از فضل و من به جهل
در پیش خلق پرده در خویش خیرخیر.

سوزنی .


بپای پردگیان را بغرچگان مگذار
که پرده دار نباشد که پرده در نبود.

سوزنی .


پرده در است آنکه در این عالم است
راز ترا هم دل تو محرم است
چون دل تو بند ندارد بر آن
بند چه جوئی ز دل دیگران .

نظامی .


توبینا و ما خائف از یکدگر
که تو پرده پوشی و ما پرده در.

سعدی .


اشک غماز من ار سرخ برآید چه عجب
خجل از کرده ٔ خود پرده دری نیست که نیست .

حافظ.


تا توانی پرده ٔ کس را مدر
تا ندرّد پرده ات را پرده در.

(از امثال و حکم )


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.