اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پس ماندن

نویسه گردانی: PS MANDN
پس ماندن . [ پ َ دَ ] (مص مرکب ) سپس ماندن . عقب ماندن . بدنبال افتادن . دیری کردن . (منتهی الارب در لفظ تقاعس ). تَقاعس . تأخر. اِلیاء. صری . اِساعة؛ یکساعت پس ماندن . اسرق عنهم ؛ پس ماند از آنها. خدر؛ پس ماندن آهو از گله . طَزَع الجندی ؛ پس ماند لشکری . (منتهی الارب ).
- پس ماندن از قافله یا از لشکر ؛ عقب افتادن از آن . تلحّز. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.