اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پنیر

نویسه گردانی: PNYR
پنیر. [ پ َ ] (اِ) نانخورشی است از شیر کلچیده و آن چنان است که شیر را پس از نیم گرم کردن با مقداری معلوم از مایه ای که در شیردان بره است (یعنی انفحه ) بیامیزند و در کیسه ای کنند و آن شیر ببندد و آب آن فروچکد. و آن را انواع است چون : پنیر کیسه ای و دلَمه و شور و خیکی و کوزه ای و یرچک . و صاحب قاموس مقدس گوید: پنیر معروف است که در قدیم الایام بعض گلهای خاردار در شیر ریختندی چون منجمد شدی آن را برگرفته در سبد گذارده بوقت حاجت بکار بردندی - انتهی . جُبن . جُبُن . جُبُن ّ. (منتهی الارب ). ابومسافر. سِنّوط. سَنّوط. نبیر ۞ : اجتبان ؛ پنیر ساختن شیر را. (منتهی الارب ). یک قالب پنیر. جبنة، یک قرص پنیر. لبیکة، پنیر با پست آمیخته . (منتهی الارب ). دُلماج . دُیماج || اُرنة؛ پنیر تر و شراب و دانه ای است که شیر را پنیر میگرداند. (منتهی الارب ). گریص ؛ پنیر با طرثوث یا با حمصیص آمیخته یا پنیر بی آمیغ یا پنیر با خرما آمیخته و جائی که در آن پنیر سازند. مَصل ؛ پنیر ساختن . (منتهی الارب ) :
شبانش همی گوشت جوشد بشیر
خود او نان ارزن خورد بی پنیر.

فردوسی .


بدو گفت لختی پنیر کهن
ابا مغز بادام بریان بکن .

فردوسی .


بکن مغز بادام بریان وگرم
پنیر کهن ساز با نان نرم .

فردوسی .


که از تو پنیر کهن خواستم
زبان را بخواهش بیاراستم .

فردوسی .


خریدی گر او را بدانگی پنیر
بدی با من امروز چو شهد و شیر.

فردوسی .


که چو موشان نخورد خواهم من
زهر داروی تو به بوی پنیر.

ناصرخسرو.


خوش خوش فرود خواهد خوردنت روزگار
موش زمانه را توئی ای بی خرد پنیر.

ناصرخسرو.


اگر عامه بد گویدم ز آن چه باک
رها کرده ام پیش موشان پنیر.

ناصرخسرو.


قیمت و عزت کافور شکسته نشود
گر ز کافور به آمدبسوی موش پنیر.

ناصرخسرو.


هست آسمان چو سفره و خورشید قرص او
انجم چو گوز و مه چو پنیر اندر آسمان .

سوزنی .


به یمینت چه بود کشکنه و بورانی
به یسارت چه بود نان و پنیر و ریچار.

بسحاق اطعمه .


|| مغز سر درخت خرما.جمار. رجوع به پنیر خرما شود.
- پنیر خشک ۞ ؛ ماده ٔ بیاض البیضی که جزو عمده ٔ شیر است .
- پنیر کردن طفل شیر را ؛ قی کردن طفل شیر بسته و کلچیده را.
- مثل پنیر ؛ سپید و نرم .
- یوز و پنیر ؛ رجوع به یوز شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
پنیر فرآورده غذایی ای است که از شیر بریده شده (ترش شده) حیوانات تهیه می شود. معمولاً در تهیه پنیر از شیر گاو استفاده می کنند؛ گرچه گاهی شیر بز، گوسفند...
پَنیر یکی از گونه‌های لبنیات است که بطور گسترده‌ای در صدها نوع مختلف تهیه و در اکثر نقاط جهان مصرف می‌شود. پنیر را از دَلَمَه‌شدن شیر تهیه می‌کنند. شی...
آب پنیر. [ ب ِ پ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ماءالجبن . (تحفه ).
پنیر نخل . [ پ َ رِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چیزی است شیرین سپیدرنگ قریب به طعم شیر که در درون گلوگاه و سر نخل جای دارد و چون آن ...
پنیر خرما. [ پ َ رِ خ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ماده ای است چون پنیر دَلَمه سپید و نرم و شیرین که در زیر پوست سر نخل باشد و آن را بشکافن...
پنیر مایه . [ پ َ ی َ / ی ِ ](اِ مرکب ) ۞ چیزی است در شیردان بره و بزیچه ٔ نوزاد و امثال آن پیش از آنکه جزشیر خورده نباشد و آن را برای کل...
مایه پنیر. [ ی َ / ی ِ پ َ ] (اِ مرکب ) پنیر مایه . رجوع به همین کلمه و ترکیب مایه ٔ پنیر ذیل مایه شود.
نان و پنیر. [ ن ُ پ َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) در تداول ، مختصر غذا. غذای اندک و مختصر. غذائی ساده و به دور از تکلف : نان و پنیری با هم خور...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.