گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پوزن نویسه گردانی: PWZN پوزن . [ پ ُ زَ ] (اِخ ) ۞ نام بخشی از آروش ولایت پری وا. کنار رود رن بفرانسه . دارای راه آهن و 2750 تن سکنه . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی پوزن پوزن . [ پ ُ زِ ] (اِخ ) ۞ پوسنان ۞ ، بفرانسه پوزنانی ۞ . نام شهری مستحکم ، مرکز ایالتی بهمین نام در پروس کنار نهر وارته ، واقع در 255 هز... پوزن پوزن . [ پ ُ زِ ] (اِخ ) ۞ یکی از ایالات کشور پروس محدود ازطرف شمال بخود پروس و از سوی مغرب به براندنبورگ و از جنوب به سیلیریا و از مشرق... پوزن پوزن . [ زَ ] (اِ) زمینی را گویند که بجهت زراعت کردن پاک کرده باشند. (برهان ). پوژن . (شرفنامه ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود