پوشک . [ ش ِ
/ ش َ ] (اِ) به لغت ماوراءالنهر گربه باشد و این صورتی از کلمه ٔ پیشیک یاپشک
۞ و پشک متداول زبان آذری است . پوشنگ . (برهان ). سِنّور. هِرّ
: چند بردارد این هریوه
۞ خروش
نشود باده بر سماعش نوش
راست گوئی که در گلوش کسی
پوشکی را همی بمالد گوش .
ابوالحسن شهید.
بینی آن نانت و آن قلیه ٔ مصنوعت
چونک پوشک بنشسته بصفا اندر
۞ .
منجیک .
|| نوعی گیاه است از احرار بقول .