پوشنگ
نویسه گردانی:
PWŠNG
پوشنگ . [ ش َ ] (اِخ ) بوشنج . فوشنگ . فوشنج . بوشنجه . بوشنگ . یاقوت میگوید شهرکی است میان آن و هرات ده فرسنگ در دره ٔ کوهی پر درخت و پرمیوه و بیشتر خیرات شهر هرات از آنجا آرند و ازاین شهر عده ٔ بسیاری از اهل علم برخاسته اند. (معجم البلدان ) : سلطان فرمود نامه ها نبشتند به هرات و پوشنگ و طوس . (تاریخ بیهقی ص 44). قریه ای است میان قندهار و مولتان . (برهان ). رجوع به فوشنج شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
پوشنگ . [ ش َ ] (اِ) پوشک . گربه . (برهان ). رجوع به پوشک شود.
پوشنگ ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف پوشَنْگ، یا پوشنج، فوشنج، شهر و ناحیهای کهن در خراسان بزرگ میباشد. فهرست مندرجات ۱ - معرفی اجمالی ۲ - پیشینه تاری...