اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پول

نویسه گردانی: PWL
پول . (اِخ ) پاولوس . پاولو. رجوع به این دو کلمه در قاموس الاعلام ترکی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
پول . (اِ) از پهلوی پوهل ۞ . پُل . قنطرة. جسر. و به این معنی درزبانهای ایرانی بسیار کهنسال است . طاق و سقف گونه ای که بر رودی یا نهر و ما...
پول . (اِ) زر و سیم یا فلز دیگرمسکوک رائج . و توسعاً بانک نُت و اسکناس . ظاهراً این کلمه از زمان اشکانیان از بول یونانی گرفته شده است . رج...
پول . (اِخ ) قصبه ای از دهستان زانو سرستاق بخش مرکزی شهرستان نوشهر، واقع در 36 هزارگزی جنوب نوشهر و 12 هزارگزی باختری کجور. کوهستانی سردسیر...
پول پولی . (اِ مرکب ) نام قسمی مالیات اصناف . پولی پولی . رجوع به پولی پولی شود.
پول پول شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شکسته شدن ظرف چینی و مانند آن بقطعات بسیار خرد. بقطعات خرد و کوچک شکسته شدن چنانکه ظرفی چینی یا سفا...
بی پول . (ص مرکب ) تهیدست . بی چیز. که پول ندارد. || (ق مرکب ) مجانی . بلاعوض . رجوع به پول شود.
پن پول . [ پَم ْ ] (اِخ ) پم پل ۞ . کرسی بخشی در ایالت «کت دو نور» از شهرستان «سن بریو» دارای 2700 تن سکنه و راه آهن . بندر آن بر کنار دریا...
لن پول . [ لَم ْ ] (اِخ ) استانلی . از مشاهیر مستشرقین فاضل انگلیسی است و بیش از پنجاه جلد کتاب و رساله در باب تاریخ و مسکوکات سلاطین اسلا...
یک پول . [ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) واحد پول در دوران قاجاریه معادل نیم شاهی ، و شاهی یک بیستم قران است : یک پول جگرک سفره قلمکار نمیخواد. (یا...
لین پول . [ ل ِ ] (اِخ ) ۞ استانلی . از مشاهیر مستشرقین فاضل انگلیسی ، مؤلف کتاب «طبقات سلاطین اسلام ». و رجوع به لن پول شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.