پویان
نویسه گردانی:
PWYAN
پویان . (اِخ ) این اسم تحریفی است از کلمه ٔ آپولونیا و چند پارچه قریه با این نام در آرناؤدستان یافت میشود که هریک از آنها در زمانهای گذشته شهر یا شهرکی معمور بوده ، چنانکه ویرانه های موجود در گرداگرد اکثر آنها شاهد صادق این معنی میباشد. و مشهورتر از همه ٔ این قری سه قریه است که یکی از آنها قریه ٔ یونانی که در قضای آولونیه از سنجاق برات از ولایت یانیه است که در 25 هزارگزی شمالی آولونیه واقع شده است . (قاموس الاعلام ترکی ).
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
پویان . (نف ) صفت فاعلی بیان حالت از پوییدن . پوینده . دونده . (صحاح الفرس ) : نوندی برافکند پویان براه بنزدیک پیران ایران سپاه . فردوسی .جو...
پویان . (اِخ ) قریه ای است در سنجاق و قضای کوریجه در 10 هزارگزی شمال شرقی کوریجه . (قاموس الاعلام ترکی ).
پویان . (اِخ ) دهی از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 26 هزارگزی خاور دیزگران و3 هزارگزی جنوب کلکان نسار. کوهستانی سرد...
راه پویان . (نف مرکب ، ق مرکب ) راه پوینده . || شتابان و بتعجیل و معجلا. (ناظم الاطباء). چابک .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
پویان هزبر. [هَِ زَ ] (اِ مرکب ) کنایه از اسب است . (آنندراج ).
امیرپرویز پویان، فعال سیاسی، تئوریسین کمونیست و از بنیانگذاران سازمان چریکهای فدائی خلق بود. وی در سال ۱۳۲۵ در شهر مشهد، ایران به دنیا آمد. تحصیلات ...