پی
نویسه گردانی:
PY
پی . (اِ) نام حرف شانزدهم از حروف یونانی و نماینده ٔ ستاره های قدر شانزدهم و صورت آن اینست : p
واژه های همانند
۲۶۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۰ ثانیه
پی زرد. [ پ َ / پ ِ ی ِزَ ] (اِ مرکب ) عصب . (دهار) (مهذب الاسماء). عصبة.
پی رود. (اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان قیس آباد بخش خوسف شهرستان بیرجند. واقع در23هزارگزی جنوب خوسف و 2هزارگزی خاور راه مالرو عمومی سرچاه ....
پی ریز. [ پ َ / پ ِ ] (نف مرکب ) آنکه پی ریزد. آنکه بنیان نهد. آنکه اساس و بنیاد نهد. || (ق مرکب ) در تداول عامه ، متصل . پیوسته . پیاپی . ...
پی سپر. [ پ َ / پ ِ س ِ پ َ ] (نف مرکب ) رونده . (برهان ). سالک . پی سپار : دوستان همچو آب پی سپرندکآبها پایهای یکدگرند. سنائی . || بپای سپرنده ...
پی سنج . [ پ َ / پ ِ س َ ] (نف مرکب ) عصب سنج . || (اِ مرکب ) چکش گونه ای که طبیبان دارند و بر فرود زانوی بیمار زنند و اندازه ٔ عصبانیت بیمار ...
پی سوز. (نف مرکب ) سوزنده ٔ پی (پیه ). || (اِ مرکب ) پیه سوز.چراغی که در آن چربی (پیه ) و فتیله بکار برند. قسمی چراغ . جنسی از شمع که در آن...
پی بدی . [ ب ُ / با ] (اِخ ) ۞ جُرج . بشردوست آمریکائی ،متولد در دانور. وی ببسط و توسعه ٔ تعلیمات در میان طبقات کارگر کمک بسیار کرده است (179...
پی پوس . [ پ ِ پو ] (اِخ ) ۞ دریاچه ای است واقع بین روسیه و استونی که بوسیله ٔ رود ناروا به خلیج فنلاند می پیوندد.
پی پشت . [ پ َ پ ُ ] (اِخ ) دهی از بخش قشم شهرستان بندرعباس واقع در 38 هزارگزی باختر قشم . سر راه مالرو باسعید و بقشم . جلگه ، گرمسیر، دارای 2...
پی تان . (اِخ ) ۞ نام شهری به آسیای صغیر. (ایران باستان ج 2 ص 1242). رجوع به پی تانه شود.