اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پی زن

نویسه گردانی: PY ZN
پی زن . [ پ َ /پ ِ زَ ] (نف مرکب ) قایف . آنکه از اثر پای پیماینده را شناسد : بعد از دیدن آن غار و سنگلاخ در خصوص ابی کرز پی زن شبهه کردم که گفت این اثر قدم ابن ابی قحافه و این اثر قدم محمدبن عبداﷲ است . (سفرنامه ٔمکه ٔ فرهادمیرزا). || اسب و دیگر ستور.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
پیزن . [ ] (اِ) پیزنه . غریب . (آنندراج ).
زن پی‌یر. (ا مرکب)، (زبان مازنی)، پدر‌زن.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.