اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پی سپردن

نویسه گردانی: PY SPRDN
پی سپردن . [ پ َ / پ ِ س ِ پ َ دَ ] (مص مرکب ) پایمال کردن . (آنندراج ). || رفتن :
چه چاره ست تا این ۞ ز من بگذرد
پی ام اختر بد مگر نسپرد.

فردوسی .


به شخّی که کرگس بدو نگذرد
برو گور و نخچیر پی نسپرد.

فردوسی .


کافر کشته بهم برنهی و تابه تبت
بسم باره بکافور همی پی سپری .

فرخی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.