اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پیش قطار

نویسه گردانی: PYŠ QṬAR
پیش قطار. [ ق َ ] (اِمرکب ، ص مرکب ) شتریکه پیش از دیگران بقطار رود. (آنندراج ). نخستین شتر از شتران قطار کرده :
هرسر مو کوکب خورشیدچهر
ناقه مگو پیش قطار سپهر.

وحید (در تعریف ناقه ).


بقادری که بدریای بیکران سخن
مرا بر اشترک موج کرد پیش قطار.

زلالی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.