اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پیل جادو

نویسه گردانی: PYL JADW
پیل جادو. (اِ مرکب ) جادوی بزرگ :
همانا شنیدی تو این داستان
که با پیل جادو به هندوستان .

فردوسی (از آنندراج ).


|| صاحب آنندراج آرد: در تصویر پیلی که تصویرات دیگر اجزای او باشند: پیل جادو که در دشت صفحه ٔ مقابل کوب اژدر است از کوه پیکری پناه چندین هزار جانور است . (ملاطغرا، پریخانه ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.