اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پی هم

نویسه گردانی: PY HM
پی هم . [ پ َ / پ ِ ی ِ هََ ] (ق مرکب ) پی درپی . یکی به دنبال دیگری . پشت سر هم . بدنبال یکدیگر :
بگفت این وزآن هفت پی هم بخورد
از آن می پرستان برآورد گرد.

فردوسی .


عید قدم مبارک نوروز مژده داد
کامسال تازه از پی هم فتحها شود.

خاقانی .


هت ؛ پی هم نقل کردن حدیث را. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.