اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تاب و توش

نویسه گردانی: TAB W TWŠ
تاب و توش . [ ب ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) وسایل زندگی . اسباب معیشت :
ز تنگ عیشی بی تاب و توش گشته چو مور
ز ناتوانی بی دست و پای مانده چو مار.

مختاری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.