اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تاج بر

نویسه گردانی: TAJ BR
تاج بر. [ ب َ ] (اِ مرکب ) معرب تاجور و عرب آنرا جمع بسته و تجاوره استعمال کرده است «عدی ّبن زید» گوید:
بعد بنی تبع نخاورة
قد اطمأنت بها مرازبها

(المعرب جوالیقی ص 319).


مصحح در حاشیه ٔ همین صفحه گوید: «سخو»در نسخه ٔ چاپ «لایپزیک » تجاوره را جمع تاجور شناخته ولی این صحیح نیست و این کلمه تصحیفی از «نخاوره » می باشد که از «بنی تبع» بوده اند و این معنی از قصیده آشکار می شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
تاج بر سر زدن . [ ب َ س َ زَ دَ ] (مص مرکب ) تاج بر سر نهادن . تاج پوشیدن . تاج برگذاشتن . (مجموعه ٔ مترادفات ) : می گذارم سر بخاک درگهش تاج ر...
تاج بر سر نهادن . [ ب َ س َ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) پادشاه شدن . بپایه ٔ بلند رسیدن . از همگنان برترشدن . از دیگران برتری یافتن . صاحب بزرگی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.