اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تاراج رفتن

نویسه گردانی: TARʼJ RFTN
تاراج رفتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) به غارت رفتن . به چپاول رفتن . به چپو رفتن . تاراج شدن .
- به تاراج رفتن :
تو خاقنی که بتاراج امتحان رفتی
ز گرد کوره ٔ وارستگی طلب اکسیر.

خاقانی .


گل بتاراج رفت و خار بماند
گنج برداشتند و مار بماند.

(گلستان ).


رجوع به تاراج شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.