اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تازه خط

نویسه گردانی: TAZH ḴṬ
تازه خط. [زَ / زِ خ َطط / خ َ ] (ص مرکب ) آنکه ریش و سبلت وی بتازگی دمیده باشد. (ناظم الاطباء). نوخط. که تازه از رخسارش خط برآمده باشد. آنکه بتازگی خط او دمیده باشد. آنکه موی تازه بر رخسارش دمیده باشد :
با لب تازه خطش چند سیاهی بزند
چهره ٔ آب خضر را بزمین می مالم .

صائب (از آنندراج ).


دارد ز انفعال رخ تازه خط او
در پیرهن ز جوهر خود خانه آینه .

صائب (ایضاً).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.