اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تاژ

نویسه گردانی: TAŽ
تاژ. (اِ) خیمه . (لغت فرس اسدی ) (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ اوبهی ) (فرهنگ سروری ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (فرهنگ ضیاء) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). چادر. (فرهنگ نظام ) (فرهنگ ضیاء) (ناظم الاطباء). خانه ٔ کرباسی . (برهان ) (انجمن آرا). سایبان .(انجمن آرا). ستاره . (انجمن آرا) (فرهنگ ضیاء). شامیانه . (آنندراج ) (انجمن آرا) (فرهنگ ضیاء) :
خسرو غازی آهنگ بخارا دارد
زده از غزنین تا جیحون تاژ و خرگاه .
بهرامی (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 90).
|| لطیف و نازک . (برهان ). نازک و ظریف و لطیف . (ناظم الاطباء). || تازیانه . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
تاژ. (اِخ ) ۞ تاجه ، شطی است به اسپانیا و پرتقال که نواحی «ارنجویس « » ۞ طلیطله » ۞ و «طلیبره » ۞ را مشروب می سازد و به اقیانوس اطلس ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.