اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تأدیة

نویسه گردانی: TADY
تأدیة. [ ت َءْ ی َ ] (ع مص ) گزاردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). گزاردن وام و فریضه و آنچه بدان ماند. (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). ادا کردن . رسانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ) (غیاث اللغات ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
تعدیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) بازگردانیدن از کاری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مشغول ساختن کسی را بکاری . || بازگردا...
طادیة. [ ی َ ] (ع ص )مقلوب واطدَة، ثابت ِ دیرینه . یقال ، عادَة طادِیة؛ ای ثابته قدیمة. ج ، طیادِی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
پرداختی، پرداختنی:برگه پرداخت
قابل تأدیه . [ ب ِ ل ِ ت َءْ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ) پرداختنی . تأدیه پذیر. وامی که بتوان آن را پرداخت .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
تأدیه کردن . [ ت َءْ ی َ / ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پرداختن . ادا کردن . رجوع به تأدیه شود.
تادیه به شخصی گفته می شود که گرفتار شخص دیگری شده باشد و مجبور به ادای حقوق آن شخص باشد. زنی که گرفتار یک مرد شده باشد. اجیر کسی که خود را مدیون شخ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.