تبان
نویسه گردانی:
TBAN
تبان . [ ت ُب ْ با ] (معرب ، اِ) ج ، تبابین . (منتهی الارب ). ازار خرد که عورت مغلظه را پوشد. (قاموس از فرهنگ نظام ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (قطر المحیط). شلوار کشتی بان . (مهذب الاسماء). شلوار کوتاه بمقدار یک وجب . (از تاج العروس ) (قطر المحیط). شلوار کوتاه فارسی ، معرب تنبان است . (از اقرب الموارد). بیشتر ملاحان آنرا پوشند. (از منتهی الارب ). مخصوص ملاحان و کشتی گیران است . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (تاج العروس ) (از ناظم الاطباء). رجوع به تنبان و توبان شود.
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
آل تبان . [ ل ِ ت َب ْ با ] (اِخ ) تبانیان . نام خانواده ای ازنژاد امام ابوالعباس تبانی ، شاگرد ابویوسف قاضی معاصر هارون الرشید عباسی است . از ...
بنان تبان . [ ب َ ن ِ ت َب ْ با ] (اِخ ) از کسانی است که آیه ٔ «تنزل علی کل افّاک اثیم » (قرآن 222/26). در شأن اوبوده است . رجوع به تنقی...
دال طبان . [ ] (اِخ ) مصطفی پاشا. رجوع به مصطفی پاشا و نیز رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.