تبعث
نویسه گردانی:
TBʽṮ
تبعث . [ ت َ ب َع ْ ع ُ ] (ع مص ) برآمدن و روان شدن : تبعث منه الشعر و غیره ؛ برآمد و روان شد. (منتهی الارب ).برآمدن و روان شدن شعر و جز آن از وی . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
تبعص . [ ت َ ب َع ْ ع ُ ] (ع مص ) اضطراب کردن . (منتهی الارب ).