اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تتر

نویسه گردانی: TTR
تتر. [ ت َ ت َ ] (اِخ ) بمعنی تاتار است که ولایتی باشد مشک خیز. (برهان ). مخفف تاتار که شهری است در ترکستان . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). مخفف لفظ تاتار است . (فرهنگ نظام ). تاتار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). تتار. تاتار. (از فرهنگ رشیدی ) (از شرفنامه ٔمنیری ). منسوب به آنجا را تتری گویند. (برهان ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به تاتار و تتار شود. || گروهی از مردم که جایگاه آنان میان بحر خزر و چین و هندوستان است . (از المنجد). تاتاری . (ناظم الاطباء). تتر و تاتار، شعبه ای از ترکان دشت قبچاق . (فرهنگ خطی کتابخانه ٔ سازمان ). قوم مغول . رجوع بتاریخ ابن اثیر ج 12 صص 164 - 182 و ص 229 شود :
بخندید کز روز جنگ تتر
بدر کردم آن جنگجویی بدر.

(بوستان ).


گفت ای خداوند زمین لایق قدر بزرگوار پادشه نباشد دست همت به مال چو من گدا آلوده کردن که جو جو بگدائی فراهم آورده ام ، گفت که بتتر میدهم . (گلستان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
تتر. [ ت َ ت َ ] (ع اِ) دزی در ذیل قوامیس عرب این کلمه را معادل تَتَری ّ و بمعنی چاپار و قاصد ۞ آورده است . (دزی ج 1 ص 141).
تتر (Tether) با واحد اختصاری USDT ارز دیجیتالی است که ارزش آن همیشه برابر با یک دلار آمریکاست. تتر امروز به یکی از پرکاربردترین ابزارهای دنیای ارزهای ...
آهوی تتر.[ ی ِ ت َ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آهوی تاتار.
ططر. [ طَ طَ ] (اِخ ) ططار. معرب تتر و تتار و تاتار. و رجوع به تاتار شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.